تدبّر در قرآن از دیدگاه اهل‏بیت (ع)‌

على کرجى‌


قرآن کریم مهم‏ترین و کامل‏ترین کتاب آسمانى براى هدایت انسان به سوى کمال واقعى است که از سوى خدا بر پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم نازل شده است.1 چرا که قرآن کریم، تجلّى علم الهى در روى زمین است.2 و بر این اساس، مسلّماً ایمان به محتوا و اعتقاد به هدایت بخشى آن و ارتباط با مضامین بلند آن، بهره‏مندى از علم الهى در جهت سعادت و فلاح ابدى انسان را در پى دارد.

اما اهل‏بیت عصمت و طهارت‏علیهم السلام که چهره دیگر علم الهى هستند، طبعاً واجد همه حقائق قرآن و به منزله روح آن کتاب مقدّس الهى هستند. از این رو برظاهر و باطن، تفسیر و تأویل، محکم و متشابه و عامّ و خاصّ قرآن کریم آگاهى کامل دارند؛ بلکه آن حضرات، مکمّلان، مترجمان و بیان کنندگان واقعى آن جلوه بارز علم الهى نیز هستند. همان طورى که وقتى «سُدَیْر» از راویان حدیث، از امام باقرعلیه السلام در مورد جایگاه امامان‏علیهم السلام نسبت به هدایت مردم و نقش سازنده آنان سؤال مى‏کند که: «شما کیستید؟» آن حضرت مى‏فرماید:
«نَحْنُ خُزَّانُ عِلمِ‏اللَّهِ وَ نَحنُ تَراجِمَةُ وَحْىِ‏اللّهِ»3؛ ما (اهل‏بیت) خزینه‏هاى دانش خداوند و بیان کنندگان وحى الهى هستیم.»

بنابراین، ائمّه‏علیهم السلام هم بر حقائق قرآن احاطه دارند و هم مترجمان و بیان کنندگان واقعى آن مى‏باشند. آنان مفسّران کلام حقّ تعالى به زبان بشرى براى انسان‏ها هستند.4 آنان هم بر راز و رمزهاى قرآن آگاهى دارند و هم بر راه‏هاى استفاده از آن احاطه دارند. از این رو در مواقع مختلف، مردم را به جایگاه بلند قرآن و نقش اساسى آن در هدایت و سعادت انسان‏ها آگاه مى‏کردند و راه‏هاى بهره‏بردارى از آن را نیز گوشزد مى‏کردند.

تدبّر، راه استفاده از قرآن
از مهم‏ترین راه‏هایى که با طىّ آن هرکس مى‏تواند بنابر ظرفیت وجودى، توان و همّت خود از معارف، آموزه‏ها، لطائف و حقائق قرآن استفاده کند، و معصومان‏علیهم السلام بر آن تکیه‏فراوان دارند، تدبّر در آیات قرآن است؛ به ویژه آیاتى که بیان کننده معارف مبدأ و معاد، عقائد، اخلاق، جامعه‏شناسى، جهان‏شناسى و انسان‏شناسى مى‏باشند و در بردارنده کلیدى از کلیدهاى گره گشاى مشکلات انسان در مسیر به سوى خداوند متعال مى‏باشند.

معناى تدبّر
تدبّر از ریشه «دَبْر» به معناى پشت سر و عاقبت چیزى است. بنابراین، تدبّر به معناى اندیشیدن در عاقبت کارها، عواقب امور و نتایج عملکردها است و نتیجه‏اش کشف حقائق و مسائلى است که بدون آن اندیشیدن به دست آوردنش میسّر نمى‏باشد. به عبارت دیگر، «تدبّر» به معناى اندیشه عمیق و پیاپى و مستمر در وراى ظاهر گفتارها، نوشته‏ها و اعمال انسان، براى روشن شدن چهره واقعى و ظاهر شدن باطن امور مى‏باشد.5

تدبّر، یک معناى خاص‏تر از «تفکّر» دارد؛ چرا که تدبّر، ژرف اندیشى و دقّت‏نظر در نتایج، سرانجام‏ها، عواقب رفتارها، پدیده‏ها، شیوه‏هاى زندگى و به طور کلّى نظر عمیق انداختن به سرنوشت آینده انسان و جهانِ مربوط به اوست. و اما تفکّر، معناى وسیعترى دارد؛ چرا که در تفکّر، علاوه بر اندیشیدن در عواقب و آثار و معلول‏ها، شامل اندیشه در علل و اسباب و روابط پدیده‏ها نیز مى‏شود. و به طور خلاصه، تدبّر، دقّت پیاپى در عواقب و نتایج امور است و اما تفکّر، اندیشه در علل و دلائل مى‏باشد.6

معناى تدبّر در آیات قرآن‏
و اما تدبّر در آیات قرآن که هم از ناحیه خود قرآن به آن سفارش شده است‏7 و هم از طرف معصومان‏علیهم السلام بر آن تأکید بسیار شده است، عبارت است از کاوش و دقّت نظر در کشف مفاهیم و روابط ناپیداى موجود در هریک از آیات و ارتباط آیات با یکدیگر و ارتباط آیه‏اى از یک سوره با آیه و آیات دیگر در سوره‏هاى دیگر.

تدبّر در قرآن؛ یعنى تلاوت آیات قرآن و عبور از الفاظ آن و رسیدن به عمق معنا، پیام‏ها، درس‏ها، انذارها، تبشیرها و رهنمودهاى آن؛ به طورى که على‏علیه السلام مى‏فرماید:
«تَدَبَّرُوا آیاتِ القُرآنِ وَاعْتَبِرُوا بِهِ فَإنَّهُ أَبْلَغُ الْعِبَرِ8؛ در آیات قرآن تدبّر کنید و به وسیله آن عبرت گیرید. چرا که تدبّر در آن رساترین عبرت‏هاست.»

در این روایت علوى، «تدبّر» با «اعتبار» قرین شده است و این، نشان مى‏دهد که تدبّر یک نوع تأمّل، دقّت نظر و اندیشه در وسیله (که همان آیات است) براى رسیدن به یک هدف بلند است. از این رو حضرت، کلام خود را به «ابلغ العبر» تعلیل کرد تا بفهماند قرآن بهترین محلّ عبور است؛ عبور قارى قرآن از الفاظ و عبارت و رسیدن به عمق معانى و شناختِ موجباتِ سعادت و هدایت.

بنابراین، حقیقتِ تدبّر در آیات قرآن همان تلاوت راستین آن است که از قرائت آیات شروع و با تأمّل و تعمّق در معنا و پیام‏ها و خواسته‏ها، ادامه مى‏یابد و با تعهّد و التزام و عمل به مضامین آنها، ختم مى‏گردد. همان طور که امام باقرعلیه السلام در مورد رعایت کنندگان حقّ تلاوت و به عبارتى تلاوت کنندگان حقیقى که مراحل سه گانه قرائت، تأمّل و عمل را شامل مى‏شود و در آیه «الذین آتینا هم الکتاب یتلونه حقّ تلاوته اولئک یؤمنون به»9؛ ذکر شده است، مى‏فرماید:
«یَتلُون آیاتِهِ وَ یَتَفَقَّهُونِ فیهِ وَ یَعْمَلُونَ بِأحْکامِهِ، یَرْجُونَ وَعْدَهُ وَ یَخافُونَ وَعیدَهُ وَ یَعْتَبِرُونَ بِقَصَصِهِ وَ یَأْتَمِرُونَ بِأوامِرِهِ وَ یَنْتَهُونَ بَنَواهِیهِ، ماهُوَ وَاللَّهِ حِفْظُ آیاتِهِ وَ دَرْسُ حُرُوفِهِ وَ تَلاوَةُ سُوَرِهِ وَ دَرْسَ أعْشارِهِ وَ أخْماسِهِ‏10؛ حَفِظُوا حُرُوفَهُ وَ أضاعُوا حُدُودَهُ وَ إنَّما هُوَ تَدَبَّرُ آیاتِهِ وَالْعَمَلُ بِأحْکامِهِ. قالَ اللَّهُ تَعالى: «کتاب انزلناه مبارک لیدّبّروا آیاته»11 - 12؛ (تلاوت کنندگان واقعى) کسانى هستند که قرآن را تلاوت مى‏کنند و در آن تفقّه و تأمّل عمیق مى‏کنند و به احکام آن عمل مى‏کنند، به وعده‏هاى آن امیدوارند و از وعید آن مى‏ترسند و به وسیله قصّه‏هاى آن عبرت مى‏گیرند و از اوامر آن، فرمان مى‏برند و از نواهى آن نهى مى‏پذیرند. به خدا قسم! حقّ تلاوت، (تنها) حفظ کردن آیات و حروف آن و قرائت سوره‏ها و بخش‏هاى ده گانه و پنج گانه آن نیست تا حروف قرآن را حفظ کرده باشند و حدود آن را ضایع؛ بلکه حقّ تلاوت، همان تدبّر در آیات و عمل به احکام آن است. خداوند تعالى مى‏فرماید: «ما کتابى مبارک به سوى تو نازل کردیم تا در آیات آن تدبّر شود.»

فرق تدبّر و تفسیر
«تدبّر» با «تفسیر» از جهات گوناگون فرق دارد. چرا که در تدبّر همه اقشار مردم حتّى منافقان، مشرکان‏13، در هر مرتبه از فهم و علم که باشند، شرکت دارند و همین که به اندازه ظرفیت وجودى خود از قرآن بهره‏مند شوند، صدق «تدبّر» مى‏کند و حال آنکه «تفسیر» اختصاص به کسانى دارد که در فهم مطالب و مضامین آیات قرآن، داراى مرتبه اجتهاد هستند.14
در تدبّر، علاوه بر به کارگیرى فکر و اندیشه، دل دادن به محتواى آیات و التزام به آنها نیز شرط است و اما در تفسیر، تنها یک جریان فکرى براى کشف حقائق قرآنى مى‏باشد.15
در تدبّر، توجّه اصلى به نتایج و پى‏آمدها و لوازم آیات مى‏باشد و اما در تفسیر، همه جوانب آیات مورد بحث قرار مى‏گیرد.
در تدبّر، تلاوت کننده قرآن، خود را مخاطب آیات قرآن مى‏داند و سعى مى‏کند از تبشیرها، تبذیرها، و پیام‏هاى قرآن اثرى در خود مشاهده کند و اما در تفسیر، چنین امتیازى نیست.

سفارش ائمّه‏علیهم السلام به تدبّر در قرآن‏
اهل‏بیت‏علیهم السلام با بیان‏هاى متنوّع مردم را به تدبّر در آیات قرآن فراخوانده‏اند. گاه با کنایه و گاه به طور تصریح با الفاظى همچون: تدبّر، تفکّر، نظر، تأمّل و تفقّه، هدایت جویان کوى سعادت را به اندیشیدن در آیات قرآن تشویق و ترغیب کرده‏اند. امام صادق‏علیه السلام مى‏فرماید:
«إنَّ هذَالقُرآنِ فیهِ مَنارُالهُدى‏ وَ مَصابیحُ الدُّجى‏ فَلْیَجُلْ جالٍ بَصَرَهُ وِ نَفْتَحُ لِلضِّیاءِ، نَظَرَهُ فَإنَّ التَّفَکَّرَ حَیاةُ قلْبِ الْبَصیرِ کَما یَمْشىِ الْمُسْتَنیرُ فِى‏الظُّلُماتِ بِالنُّورِ16؛ همانا قرآن (کتابى) است که در آن جایگاه نور هدایت و چراغ‏هاى شب تار است. پس شخص تیزبین باید که در آن دقّت نظر کند و براى پرتوش نظر خویش را بگشاید. زیرا که اندیشه کردن، زندگانى و مایه حیات قلب بینا است. چنانکه آنکه جویاى روشنایى است، در تاریکى‏ها به سبب نور راه پیماید.»

امام على‏علیه السلام مى‏فرماید:
«وَ تَعْلَمُوا القُرآنَ فَإنَّهُ أحْسَنُ الحَدیثِ وَ تَفَقِّهُوا فیهِ فَإنَّهُ رَبیعُ الْقُلُوبِ وَاسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإنَّهُ شِفاءُالصُّدُورِ17؛ قرآن را فراگیرید، زیرا قرآن بهترین حرف نو است و در آن اندیشه عمیق کنید، زیرا آن بهار قلب‏هاست و به وسیله نور آن شفا گیرید، زیرا آن شفاى سینه‏هاست.»
همه روایاتى که کیفیت و آداب تلاوت قرآن، به ویژه با اندوه خواندن قرآن، آرام قرائت کردن و طمأنینه داشتن را بیان مى‏کنند، خود نوعى سفارش به تدبّر و ارتباط فکرى با مضامین آیات را در خود به همراه دارند؛ چرا که حالت گریه به خود گرفتن و با تأنّى تلاوت کردن، زمینه تدبّر در مضامین آیات را در دل فراهم مى‏کند. همان طورى که عبداللّه بن سلیمان مى‏گوید: از امام صادق‏علیه السلام در مورد فرمایش خداوند عزّوجلّ «وَ رَتِّلِ الْقُرآنَ تَرْتیلاً»18 سؤال کردم، که فرمود: امیرمؤمنان على‏علیه السلام مى‏فرمود:
«بَیِّنْهُ تِبْیاناً وَ لاتَهُذَّهُ هَذَّ الشِّعْرِ وَلا تَنْثُرْهُ نَثْرَالرَّمْلِ وَ لَکِنْ اِفْزَعُوا قُلُوبَکُمُ الْقاسِیَةَ وَ لا یَکُنْ هَمُّ أَحَدِکُمْ آخِرَالسُّورَةِ19؛ (معناى آیه، آن است که) آن را خوب بیان کن و همانند شعر آن را به شتاب نخوان و مانند ریگ آن را پراکنده مساز؛ ولى دلهاى سخت خود را به وسیله آن به بیم و هراس افکنید و همّت شما این نباشد که سوره را به آخر برسانید»
یعنى همّت خود را در تدبّر و تأمّل در آیات و به کار بستن و عمل کردن آنها قرار دهید، نه این که سوره را به آخر رسانید!

و در جاى دیگر امام صادق‏علیه السلام در مورد آهسته خواندن، عدم شتاب در قرائت قرآن و توجّه به محتواى آیات، مى‏فرماید:
«إنَّ القُرآنَ لایُقرَأُ هَذْرَمَةً وَلکِنْ یُرَتَّلُ تَرْتیلاً فَإذا مَرَرْتَ بِآیَةٍ فیها ذِکْرُ الجَنَّةِ فَقِفْ عِنْدَها وَسَلِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ الْجَنَّةَ وَ إذا مَرَرْتَ بِآیَةٍ فیها ذِکْرُ النَّارِ فَقِفْ عِنْدَها وَ تَعَوَّذْ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ20؛ هر آینه قرآن با سرعت و شتاب نباید خوانده شود و باید هموار و شمرده و با آهنگ خوش خوانده شود و هرگاه به آیه‏اى که در آن نام بهشت برده شده است، گذر کنى آنجا بایست و از خداى عزّوجلّ، بهشت را بخواه و چون به آیه‏اى که در آن ذکر دوزخ است، گذر کنى نزد آن نیز توقّف کن و از دوزخ به خدا پناه ببر.»

و نیز همه روایاتى که به نحوى قرآن را بهار قلب‏ها، چشمه علم براى علماء مایه حیات و زندگى واقعى قلوب اهل‏بصیرت و امثال آنها شمرده‏اند،21 کنایه از سفارش به تدبّر در قرآن کریم مى‏باشند؛ چرا که عالمان واقعى و اندیشمندان ربّانى هنگام برخورد با آیات الهى به تدبّر و تفکّر پرداخته، راه‏هاى هدایت و سعادت را جستجو مى‏کنند.

سیره اهل‏بیت‏علیهم السلام در قرآن
امامان معصوم‏علیهم السلام هم چنان که مردم را به تدبّر و تعمّق در آیات قرآن سفارش اکید مى‏کنند، خود نیز در آیات آن به تدبّر و دقّت نظر مى‏پرداختند و در این راه از خداوند منّان، توفیق طلب مى‏کردند.

امام صادق‏علیه السلام قبل از قرائت قرآن، وقتى که آن را در دست مى‏گرفتند به خداوند عرض مى‏کردند:
«خدایا! من شهادت مى‏دهم این، کتاب توست که از نزد تو بر رسولت محمّد بن عبداللّه نازل شده است. و کلام توست که بر زبان پیامبرت جارى شده است. آن را هادى به سوى خلقت قرار داده‏اى و ریسمان متّصل بین خود و بندگانت قرار داده‏اى. خدایا! من عهد و کتابت را باز مى‏کنم.
خدایا! نظر کردنم در قرآن را، عبادت و قرائتم را، فکر و فکر کردنم در آن را عبرت‏پذیرى قرار ده. مرا از کسانى قرار ده که به وسیله بیان مواعظ تو در قرآن، موعظه مى‏پذیرند و از نافرمانى تو پرهیز مى‏کنند. و هنگام قرائت کردنم، برگوش (دل) من مُهر (غفلت) و بر دیدگانم (قلبم) پرده (جهالت) نکش. و قرائتم را قرائتى که بدون تدبّر در آن باشد، قرار نده، بلکه مرا طورى قرار ده که در آیات قرآن و احکام آن تدبّر کنم به گونه‏اى که شرایع دینت را اخذ کنم. و نظرم را در آن، نظر غفلت و قرائتم را، بیهوده گویى قرار نده. به درستى که تو مهربان و رحیم هستى.»22

در روایت آمده است که امام سجّادعلیه السلام هر وقت آیه شریفه «مالک یوم الدّین»23 را قرائت مى‏فرمود، آن قدر آن را (باتوجّه و تأمّل بسیار) تکرار مى‏کرد که گویى نزدیک است بمیرد (و با مالک حقیقى روز جزا ملاقات کند).24

در سیره امام رضاعلیه السلام نوشته‏اند که آن حضرت، شب‏ها در بستر خواب مقدار زیادى قرآن مى‏خواند و هنگامى که به آیات یادآور بهشت یا جهنّم مى‏رسید، بسیار مى‏گریست و از خداوند بهشت را مسئلت مى‏کرد و از آتش جهنّم به او پناه مى‏برد.25 همان طورى که از جمله برنامه‏هاى هر شب آن حضرت هنگام سفر به خراسان را، قرائت و تأمّل در آیات معاد یاد کرده‏اند.26
ائمّه‏علیهم السلام قرآن را با لحن و صوت زیبا قرائت مى‏کردند.27 چرا که صوت نیکو همراه با طمأنینه، قلب را آماده پذیرش مطالب مى‏کند و زمینه تدبّر در آیات را فراهم مى‏کند.

ابزار و شرایط تدبّر در قرآن‏

تلاوت
گرچه تلاوت، شرط کافى براى تدبّر در قرآن نیست ولى رعایت آداب آن، از لوازم فهم مقاصد و پیام‏هاى قرآن کریم مى‏باشد.

تکرار آیات
تکرار آیات، در شرایط مناسب روحى، در تعمیق تدبّر بسیار مؤثّر است؛ چرا که هیچ گفتار و کردارى نیست مگر اینکه اثر مستقیم بر روى روح دارد و هرچه آن اقوال و اعمال تکرار شوند، آن اثرات تکرار و تشدید مى‏شوند. از این رو، ائمّه‏علیهم السلام برخى از آیات قرآن کریم، که بارِ معرفتى بیشترى دارند و صفتى از صفات الهى را بیان مى‏کنند را تکرار مى‏کردند. همان طورى که در احوال امام صادق‏علیه السلام آورده‏اند که آن حضرت آیه «مالک یوم الدّین» را بسیار تکرار مى‏کرد.28 و گاه برخى آیات را طورى با توجّه و تأمّل تکرار مى‏کرد که گویى هم اکنون آن را از زبان نازل کننده آن مى‏شنود. از این رو، آن حضرت در چنین حالاتى متأثّر مى‏شد.29

اعتقاد به هدایت بخشى آیات
جهل به موقعیت قرآن، موجب مى‏شود که نتوان ارتباط صحیحى با آن برقرار ساخت و با آن انس گرفت و از نور آن روشنایى کسب کرد. بنابراین، شناخت اجمالى نسبت به هادى بودن قرآن، صادق بودن وعده‏ها و وعیدهاى آن، درمان کننده دردهاى روحى و سعادت‏بخش بودن آن، شرط اساسى تدبّر در قرآن است؛ چرا که با این شناخت است که شوق به کاوش در مضامین آیات در وجود تلاوت کننده قرآن پیدا مى‏شود و در آنها اندیشه مى‏کند. از این رو، ائمّه‏علیهم السلام در بسیارى از مواقع، بر فواید و آثار و ثمربخشى قرآن تکیه مى‏کردند و مردم را بر جهات متنوّع آن آگاه مى‏نمودند.30

آگاهى به معناى آیات
احاطه بر معناى آیات، ولو در حدّ ترجمه صحیح و یا در اختیار داشتن قرآن ترجمه شده مطمئن، از شرایط دیگر تدبّر در آیات قرآن است. همان طورى که امام صادق‏علیه السلام مى‏فرماید:
«ألْمُقْرِى‏ءُ بِلاعِلْمٍ کَالْمُعْجِبِ بِلامالٍ وَلامُلْکٍ‏31؛ قرائت کننده بدون علم و آگاهى، مثل کسى است که بدون مال و ملک از خود راضى باشد.»

وسیله دانستن الفاظ آیات
الفاظ آیات قرآن، معبر رسیدن به معانى عمیق و هدایت‏بخش هستند؛ بنابراین، اگر تمام همّت قارى، خوب ادا کردن و گرفتار شدن در دام الفاظ، قرائت‏ها و لحن‏هاى زیبا شود، از تدبّر در معناى آن مى‏ماند و از پل عبارت به مقصد معنا نمى‏رسد. بدان گونه که امام صادق‏علیه السلام مى‏فرماید: «من إنْهَمَکَ فِى‏طَلَبِ النَّحْوِ، سُلِبَ الْخُشُوعُ‏32؛ کسى که تمام کوشش خود را در راه طلب نحو صرف کند، از خشوع محروم مى‏شود.»

دل دادن به پیام‏هاى قرآن
شرط دیگر تدبّر در قرآن، دل دادن به آیات قرآن و خالى کردن قلب از آلودگى‏ها، از جمله تعصّب و پیش فرض‏هاى غیر الهى در مواجهه با قرآن مى‏باشد. چرا که نسبت تدبّر و قلب انسان، نسبت راه و چشم است. همان طورى که اگر کسى چشم نداشته باشد، به چاه مى‏افتد، کسى که قلب او مریض باشد نمى‏تواند تدبّر کند و از هدایت قرآن استفاده کند.33
از امام صادق و امام کاظم‏علیهما السلام نقل شده که در تفسیر آیه «ام على قلوبٍ اقفالها»34 فرموده‏اند که: «هیچ ذکرى به قلب آنها نمى‏رسد و حقیقتى براى آنها کشف نمى‏شود.»35
همان طورى که دل دادن و به عبارتى، زنده دلى و دارا بودن قلبى سالم و عارى از هرگونه جهالت و کورى، موجب فراهم شدن زمینه تدبّر در قرآن مى‏شود، دل مردگى و کورى دل نیز از عوامل عدم تدبّر در قرآن مى‏شود. حضرت زهراعلیها السلام یکى از ریشه‏هاى عدم تدبّر در قرآن را، همین مسئله معرّفى مى‏کند. چرا که مرگ دل و کورى قلب، موجب بسته شدن دریچه قلب بر روى نور علم و ایمان مى‏شود و کسانى که با سوء اختیار خود از علم و ایمان محروم مى‏شوند، از معارف قرآنى نیز گریزان مى‏شوند و از تدبّر در قرآن و کشف حقائق از آن، دورى مى‏کنند و گرفتار هلاکت مى‏شوند و حقوق را ضایع کرده، جامعه را به انحراف مى‏کشانند.

حضرت فاطمه‏علیها السلام در جریان ضایع کردن حقّ ولایت و خلافت على‏علیه السلام از ناحیه گروهى از مردم، به این حقیقت چنین تصریح مى‏فرمایند:
«هان! سوگند به خدا! اگر حق را براى اهلش وا مى‏گذاشتند و پیرو خاندان پیامبر خدا مى‏شدند، هیچ گاه دو تن اختلاف نمى‏کردند، و این حکومت، نسل به نسل، میان اهلش مى‏گشت و آیندگان از گذشتگان به ارث مى‏بردند تا قائم ما که نهمین فرزند از نسل حسین‏علیه السلام است، قیام کند. اما پیش داشتند آن را که خدا پس زده بود، و پس داشتند آن را که خدا پیش داشته بود، تا آنگاه که پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم را در گور نهادند و به گودال قبر سپردند، به دلخواه خود کسى را برگزیدند و به رأى خویش عمل کردند. مرگشان باد! مگر سخن خدا را نشنیدند که گوید: «و ربّک یخلق مایشاء و یختار، ماکان لهم الخیرة»36؛ و پروردگار توست که مى‏آفریند و بر مى‏گزیند آنچه خواهد، آنان را (حقّ) گزینش نیست.؟ چرا، شنیدند؛ اما کوردلند چنانکه خداى سبحان فرموده: «فانّها لاتعمى الأبصار ولکن تعمى القلوب الّتى فى‏الصّدور»37؛ دیده‏ها کور نیست، بلکه دلهایى که در سینه‏هاست، کور است وه چه دور است! آرزوهاى خود را در دنیا گستردند و مرگ خویش را از یاد بردند، هلاکتان باد!»38

شیوه تدبّر در قرآن‏
آنچه متناسب با نوشتار حاضر در مورد شیوه تدبّر در قرآن است، آن است که قارى قرآن بعد از فراهم کردن لوازم و شرایط تدبّر در قرآن، هنگام تلاوت آیات مربوط به سرگذشت گذشتگان از ملل و اقوام ظالم، آیات مربوط به رذائل و فضائل و آثار آنها و نیز آیات مربوط به کیفر و پاداش اعمال مردم، به عرضه باورها، منش‏ها، رفتارها و گفتارى خود بر آیات قرآن مى‏پردازد تا میزان صحّت و درجه سلامت آنها را تشخیص دهد و بنابر آن، به عقائد صحیح دست پیدا کند و رفتار و گفتارى متناسب با خواسته‏هاى قرآن انتخاب کند، فضائل را گرفته، خود را مزیّن به آنها گرداند و رذائل و آثار سوء آنها را شناخته، از آنها دورى کند و پیوسته در این راه قدم بردارد تا هر روز به کمالى از کمالات معنوى دست پیدا کند و در راه قرب الهى، قدم راسخ بردارد. على‏علیه السلام در خطبه همام در وصف متّقین در برخورد با قرآن چنین مى‏فرماید:
«چون شب شود (براى نماز) برپا ایستاده آیات قرآن را با تأمّل و اندیشه مى‏خوانند. و با خواندن و تدبّر در آن، خود را اندوهگین مى‏سازند و به وسیله آن به درمان درد خویش کوشش مى‏کنند (از خواندن و عمل به قرآن چاره رهایى از عذاب و سختى قیامت را مى‏جویند). پس هرگاه به آیه‏اى برخورند که شوق دهنده و امیدساز باشد، به آن شوق پیدا مى‏کنند؛ مانند آنکه پاداشى که آیه از آن خبر مى‏دهد، در برابر چشم ایشان است و آن را مى‏بینند و هرگاه به آیه‏اى برخورند که در آن ترس و بیم است، گوش دلشان را به آن مى‏گشایند، چنانکه گویا شیون و فریاد (اهل) دوزخ در بیخ گوشهایشان است.»39

آثار تدبّر در قرآن

گرایش به خوبى‏ها
على‏علیه السلام مى‏فرماید: «لاخَیرَ فى‏قِرائَةٍ لاتَدَبُّرَ فیها40؛ در قرائتى که تدبّر نباشد، هیچ خیرى نیست.»
از این روایت استفاده مى‏شود که اگر همراه قرائت قرآن، تدبّر در آیات نیز در کار باشد، قارى قرآن به خیر نائل مى‏شود و خیر عبارت است از گرایش به خوبى‏ها.41
علاّمه طباطبایى مى‏گوید: اصل در معناى خیر، انتخاب است و ما چیزى را خیر مى‏دانیم که قبلاً آن را با چیز دیگر مقایسه کرده‏ایم و آن را انتخاب و گزینش مى‏کنیم. و ما وقتى یکى از دو چیز را انتخاب مى‏کنیم که مورد طلب ما بوده، طبیعت ما را به سوى خود بکشاند.42
بنابراین، هر کس در آیات قرآن تدبّر کند، کم‏کم نسبت به خوبى‏ها گرایش پیدا مى‏کند. و طبعاً به آنها ملتزم شده، به خوبى‏ها و کمالات نائل مى‏شود.

کسب آگاهى و حق‏شناسى
تلاوت همراه با تدبّر، موجب زیادى علم و کشف مسائل دینى و اطلاع پیداکردن بر حکمت‏ها و اسرار مخفى و شناخت حقوق خداوند، ائمّه‏علیهم السلام و دیگر صاحبان حق است. از این رو، برخى از فقیهان ثواب تدبّر در قرآن را، از ثواب نمازهاى مستحبّى بالاتر دانسته‏اند.43
از امام باقر و امام صادق‏علیهما السلام نقل شده است که در تفسیر آیه «أفلایتدبرون القرآن»44، فرمودند: «یعنى أَفلا یتدبرون القرآن فَیَقْضُوا ما عَلَیْهِمْ مِنَ الحَقّ‏45؛ یعنى چرا در قرآن تفکّر نمى‏کنند تا هر حقّى که بر آنان است، درک کنند؟»
و نیز از امام صادق‏علیه السلام نقل شده است که فرمود: «اى مفضّل! اگر شیعیان ما در قرآن تدبّر مى‏کردند، در فضیلت ما شک نمى‏نمودند.46


پى نوشت‏ها:
1. انّ هذا القرآن یهدى لّلتى هى اقوم. (اسراء / 17)
2. امام صادق(ع): لَقد تجلّى اللّهُ لِخَلْقِهِ فى کلامه و لکنّهم لایُبصرون؛ خداوند در کلامش (قرآن) براى خلقش ظهور کرده است ولى آنها بصیرت ندارند. (بحارالانوار، ج 89، ص 107، مؤسّسة الوفاء، بیروت، 1403 ق.)
3. وسائل الشیعه، ج 2، ص 32 (20 جلدى، دارالاحیاء التراث العربى، بیروت).
4. شرح اصول کافى، ج 5، ص 171، ملا صالح مازندرانى، متوفّاى 1081 ق.
5. مفردات راغب، واژه دبر؛ المیزان، ج 5، ص 26 (20 جلدى عربى)؛ تفسیر نمونه، ج، 4، ص 27.
6. حجةالتفاسیر، ج 2، ص 58؛ تفسیر خسروى، ج 2، ص 250؛ تفسیر عاملى، ج 3، ص 45؛ تفسیر نمونه، ج 4، ص 27.
7. نساء / 82؛ محمّد / 24.
8. غرر الحکم.
9. بقره / 121.
10. در قرن‏هاى اوّل اسلام براى یادگیرى و حفظ آیات، آیات قرآن را به پنج آیه، پنج آیه و ده آیه، ده آیه، بخش کرده بودند، از این رو به آیات، «اعشار و اخماس» تعبیر مى‏شد.
11. ص / 29.
12. مجمع البحرین، طریحى، ج 1، ص 294، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1408 ق.
13. ر.ک: نساء / 82؛ مؤمنون / 47 و 48.
14. الحدائق الناظرة، محقّق بحرانى، ج 1، ص 31، انتشارات جامعه مدرّسین، (25 جلدى).
15. تسنیم، عبداللّه جوادى آملى، ج 1، ص 39، مؤسّسه اسراء.
16. اصول کافى، ج 4، ص 400، انتشارات علمیه اسلامیه.
17. نهج البلاغه، صبحى صالح، خ 110.
18. مزمّل / 4.
19. اصول کافى، ج 4، ص 418.
20. همان، ص 422.
21. ر.ک: همان، ص 400؛ بحارالانوار، ج 89، ص 32؛ نهج البلاغه، خ 174 و نهج البلاغه، صبحى صالح، خ 110.
22. بحارالانوار، ج 89، ص 207.
23. حمد / 3.
24. تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 19.
25. مستند الامام الرضا(ع)، ج 1، ص 34.
26. بحارالانوار، ج 89، ص 210.
27. همان، ص 194 و 195.
28. تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 19.
29. میزان الحکمه، ج 5، ص 385.
30.ر.ک:نهج البلاغه،خ 176؛اصول کافى،ج 4،ص 398.
31. مستدرک الوسائل، ج 4، ص 252، مؤسّسة آل‏البیت.
32. همان، ص 279.
33. تقریب القرآن، ج 26، ص 71.
34. محمّد / 24.
35. تفسیر کنز الدقائق، ج 12، ص 241.
36. قصص / 68.
37. حجّ / 46.
38. بحارالانوار، ج 36، ص 353.
39. نهج البلاغه، فیض، خ 184.
40. بحارالانوار، ج 75، ص 75.
41. مفردات راغب، واژه خیر.
42. المیزان، ج 3، ص 132.
43. مشارق الشموس، محقّق خوانسارى، ج 2، ص 503 (2 جلدى)، آل‏البیت.
44. محمّد / 24.
45. بحارالانوار، ج 89، ص 65.
46. همان، ج 53، ص 26

 



موضوع :